«مایهکوبی، پیشپاسی و دژال؛ راهی نو در زبان و تندرستی»
از دیرباز، ایرانیان با پیشبینی و پاسداری از تن و جان خود شناخته میشدند. در نوشتههای کهن، بارها واژههایی چون «مایهکوبی» و «پیشپاسی» به چشم میخورد؛ آیینهایی که در آن با بهرهگیری از مایههای ویژه، تن را در برابر بیماریها توانمند میکردند. در روزگار نو، آنچه در جهان به نام «واکسیناسیون (Vaccination)» شناخته میشود، در زبان پارسی همان «مایهکوبی» است. با این همه، برای پویایی و نیرو گرفتن زبان مادری، بایسته است که برابرهای بومی و سره را بار دیگر زنده کنیم و در کنار آن، واژههای نو نیز بسازیم.
در این نوشتار، نخست به پیشینهٔ تاریخی مایهکوبی در ایران میپردازیم، سپس برابرهای پارسی گوناگون برای «واکسن (Vaccine)» و «واکسیناسیون (Vaccination)» را بررسی میکنیم و در پایان، از واژهٔ نوآورانهٔ «دژال» و همخانوادههایش سخن خواهیم گفت. این نوشتار نهتنها برای دوستداران زبان پارسی سودمند است، بلکه برای پزشکان، پژوهشگران و همگان که به تندرستی و فرهنگ خویش دلبستهاند، بهرهمند خواهد بود.

مایهکوبی در فرهنگ و تاریخ ایران
اگر پای سخن مادربزرگها و پدربزرگها بنشینیم، گاه میشنویم که به جای «واکسن» از واژهٔ «مایهکوبی» بهره میبرند. آنان این واژه را از زبان گذشتگان خویش به یادگار دارند؛ زمانی که هنوز دانش نوین پزشکی گسترش نیافته بود، ولی مردمان با آیینهای پیشگیرانه، بهگونهای آگاهانه یا نیمهآگاهانه از تن خود در برابر بیماریها پاسداری میکردند.
در برخی نوشتههای پهلوی و حتی در اندرزنامههای پزشکی پس از اسلام، به آیینهایی اشاره شده که در آن با بهرهگیری از ماده یا مایهای برگرفته از بیماریهای سبکتر، تن را در برابر گونههای سختتر همان بیماری آماده میکردند. هرچند دانش نوین «ویروسشناسی (Virology)» در آن زمان ناشناخته بود، ولی نبوغ و تجربهٔ پزشکان ایرانی ـ مانند زکریای رازی و ابنسینا ـ آنان را به بهرهگیری از چنین شیوههایی راهنمایی کرده بود.
واژهٔ «پیشپاسی» نیز در همین چارچوب بهکار میرفت؛ یعنی پیشاپیش پاسداشتن و نگاه داشتن تن در برابر بیماری. این واژه ریشه در اندیشهٔ ژرف ایرانی دارد که همواره پیشگیری را بر درمان برتر میدانست. همانگونه که در شاهنامه بارها آمده است، خردمند کسی است که «پیش از گزند، بند» نهد.
مایهکوبی در روزگار نو (واکسیناسیون)
در جهان امروز، «واکسیناسیون (Vaccination)» یکی از بزرگترین دستاوردهای دانش پزشکی است. با مایهکوبی، بیماریهایی که هزاران سال جان میلیونها انسان را میگرفتند، از میان رفتند یا بسیار کمرنگ شدند. نمونهٔ برجستهٔ آن بیماری آبله است که به یاری مایهکوبی جهانی، بهکلی ریشهکن شد.
در سادهترین زبان میتوان گفت: هنگام مایهکوبی، مایهای در تن فرو میشود که یا بیماریزای مرده است، یا ناتوانشده، یا بخشی از آن. این مایه، تن را وادار میکند که سربازانی (پادتنها) بسازد تا اگر روزی با همان بیماری روبهرو شد، آماده و توانمند باشد.
اما پرسش اینجاست: چرا ما باید بهجای واژهٔ بیگانهٔ «واکسیناسیون»، همان واژهٔ کهن «مایهکوبی» را به کار ببریم؟ پاسخ روشن است: زبان نهتنها ابزار گفتوگو، که بخش بنیادین هویت فرهنگی ماست. هنگامی که واژههای بیگانه جایگزین واژههای ریشهدار شوند، رفتهرفته پیوند ما با گذشته و فرهنگ خویش سست میشود.

بهره گیری یک هم میهن از واژه مایه کوبی
«واژههای پارسی در برابر واکسن و واکسیناسیون»
واکسن ⇐ مایه، مایهدارو، پیشمایه
در زبان مردم کوچه و بازار ایران، هنوز هم گاه شنیده میشود که کسی میگوید: «کودک را برای مایهکوبی ببر» یا «مایهاش را زدهای؟». این خود نشان میدهد که واژهٔ «مایه» و «مایهکوبی» چندان بیگانه و غریب نیستند.
- مایه: ریشهای روشن و پارسی دارد. همان مایهای که تن را در برابر بیماری توانمند میسازد. کوتاه، دلنشین و آسان است.
- مایهدارو: این ترکیب میتواند برای کاربردهای علمیتر به کار رود؛ زیرا همانند دیگر داروها، مایه نیز بخشی از درمان و پیشگیری است.
- پیشمایه: برابر با «پیشپاسی»، بر این نکته تأکید دارد که مایه پیشاپیش به تن داده میشود تا پاسدار او در آینده باشد.
در همهٔ این برابرها، اصل اندیشه یکی است: چیزی اندک، ولی توانمند، به تن داده میشود تا از گزند بیماریهای بزرگتر پاس بدارد.
دژال؛ واژهای نو و ریشهدار
یکی از کوشندگان۱ زبان پارسی، برای برابر «واکسن»، واژهٔ دژال را پیشنهاد کرده است. این واژه برگرفته از «دژ» است؛ یعنی قلعه، دیوار استوار، جای پاسداری. همانگونه که دژ از شهر در برابر دشمن پاسداری میکند، دژال هم از تن در برابر بیماری نگاهبانی میکند.
- دژال (واکسن): مایهای که بدن را دژوار میکند.
- دژالش (واکسیناسیون): فرایند مایهکوبی یا واکسنزنی.
- دژاستن / دژالیدن (to vaccinate): مایهکوبی کردن.
- دژاسته (vaccinated): کسی که مایهکوبی شده است.
- نادژاسته (unvaccinated): کسی که هنوز مایهکوبی نشده است.
- بازدژالش (revaccination): مایهکوبی دوباره.
- دژالشناس (vaccinologist): پژوهندهٔ مایهها.
- دژالگر یا دژاستار (vaccinator): پزشک یا افزار مایهکوب.
این ساختار واژگانی چند برتری دارد:
۱. ریشهدار بودن: «دژ» واژهای کهن و آشنا در ادب و تاریخ ایران است.
۲. نمادین بودن: همانگونه که دژ، سپر در برابر دشمن است، دژال سپر در برابر بیماری است.
۳. زایا بودن: میتوان دهها واژهٔ همخانواده ساخت، بیآنکه نیازمند وامگیری باشیم.
همسنجی مایهکوبی و دژال
شاید برخی بپرسند: «کدام بهتر است، مایهکوبی یا دژال؟». پاسخ این است که هر دو سودمندند، ولی در جایگاههای گوناگون:
- مایهکوبی و پیشپاسی: ریشه در فرهنگ و تاریخ ما دارند و دلپذیر برای مردم. اینها واژههاییاند که از زبان مادربزرگها و نوشتههای کهن بازماندهاند.
- دژال و دژالش: بیشتر برای کاربردهای نو و دانشیک سودمندند، زیرا توانایی ساخت واژههای بسیار و هماهنگی با دستگاههای علمی و دانشگاهی را دارند.
پس میتوان اینگونه گفت:
مایهکوبی ⇐ مردمی، فرهنگی، تاریخی
دژال ⇐ نوآورانه، دانشیک، زاینده
بهترین راه این است که هر دو را به کار بریم؛ زیرا زبان باید هم گذشتهٔ خود را پاس بدارد، هم در برابر آینده توانمند باشد.

«مایهکوبی و دژال؛ پیوند گذشته و امروز»
پیشینه در ایران کهن
مایهکوبی یا پیشپاسی، برخلاف آنچه بسیاری میپندارند، تنها زادهٔ دانش نوین فرنگی نیست. در ایران کهن آیینی پزشکی و دینی برای پیشگیری از بیماریهای واگیر وجود داشت. در برخی نوشتههای پهلوی، از «مایه» بهعنوان مادهای یاد شده که بدن را در برابر بیماری توانمند میکند.
- در اوستا و نوشتههای پهلوی، آیینهای «پیشپاسی» بخشی از پاسداشت تن و روان دانسته شدهاند.
- در دورهٔ ساسانی، پزشک نامدار «بُرزویه» که برای گردآوری دانش پزشکی به هند رفت، دربارهٔ داروهای پیشگیرنده و «مایه»هایی یاد میکند.
- در روزگار اسلامی، پزشکان بزرگی چون محمد زکریای رازی و ابنسینا نیز بر پیشگیری بیش از درمان تأکید داشتند. رازی در کتاب «الجدری و الحصبه» دربارهٔ سرخک و آبله مینویسد و از کاربرد مادههایی برای پیشگیری یاد میکند که شباهتی به «مایهکوبی» دارد.
از سدههای بعد، در ایران قاجاری نیز واژهٔ «مایهکوبی» در فرمانها و روزنامهها بهروشنی آمده است. مادربزرگهای ایرانی نیز این واژه را تا همین چند دهه پیش در زبان خود نگاه داشتهاند.
سودهای بهداشتی مایهکوبی
امروز نیز مایهکوبی یا دژالش، همچون گذشته، سپری استوار در برابر بیماریهای واگیر است.
- مایهکوبی کودکان، مرگومیر را بسیار کاهش داده است.
- بیماریهایی چون آبله که روزگاری میلیونها تن را میکشت، با مایهکوبی ریشهکن شد.
- در بیماریهای نوین، چون ویش تاجی۲ (کرونا)، تنها امید برای پاسداری گسترده از مردم، دژالها بودند.
بدینگونه، آنچه نیاکان ما با «پیشپاسی» آغاز کردند، امروز با ابزارهای دانش نوین به شکوفایی رسیده است.
۱.آرین https://abadis.ir/user/usr-522178/
۲.تاجویروس

