واژه رخشاره واژه ی همسنگ و برابر واژه فرنگی و بیگانه فیلم و مووی می باشد.
از دیگر واژگان برابر پارسی فیلم ، توژ می باشد .
رُخشاره : فیلم ، مووی
توژ : فیلم
در این جا می خواهیم به بررسی و ریشه شناسی واژه پارسی رُخشاره بپردازیم .
در آغاز درباره واژه فیلم ،آنچه واژه نامه ها سخن گفته اند به چهره ی ِ زیر می باشد .
فیلم را تصویر متحرک یا تصویر پویا و جابه جاشونده یا فرتور جای ران دار می خوانند .
جای ران = جریان ( مجید روهنده )
در واژنامه انگلیسی وبستر مووی (movie) را فرتور جابه جا شونده یا تصویر متحرک مانا کرده است
در انگلیسی move و movie هردو هم خانواده می باشند و معنای جابه جایی و حرکت را میدهند .
Film = motion picture, movie, moving picture( واژه نامه وبستر )
در بخش فرتورگری یا عکاس : نوار باریک ساخته شده از سلولوئید یا نیترات سلولزز که در برابر نور حساس و برای گرفتن تصویرهای متحرک یا فرتور( عکس ) به کار می رود .
در بخش رخشارگاه یا سینما : همان تصویر متحرک است .
واژه پارسی رخشاره آمیخته ای از واژگان زیر می باشد .
- رُخ + شار+ ه —- رخ+ شاره
رُخ = چهره ، روی ، صورت ، انگاره ، تصویر ، فرتور ، عکس
شاره یا شار = کارواژه ( فعل ) شاریدن و ریخت هایی چون شاریدگی و شارنده که به مانای : جابه جا شدن ،جابه جایی ، رونده ، روان بودن ، جایران داشتن ( جای + ران ) ، جاری شدن ، متحرک، جابه جایی از بالا به پایین ، روان بودن از بالا به پایین ( واژه شار حرکت از بالا به پایین است )
همچون واژه آبشار
در آبشار ، آب از بالابه پایین روان وجاری است .
واژه های شار و شُر ( شُرشُر آب ) همخانواده می باشند.
در واژهنامه دهخدا درباره واژه شارنده این گونه نگاشته شده :
شارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) صفت از شاریدن .ریزنده . تراونده . روان شونده .
فیلم ( تصویر متحرک ) = رخ شاره = جابه جایی تصویر ، جابه جایی عکس وانگاره ، تصویر متحرک
- رُخش + شاره – رخش + اره
در گذشته برای نمایش فیلم ازدستگاهی که پرتو نور را بر روی پرده ای می تاباند ، بهره می بردند
رُخش = پرتو یا تابش نور یا پرتو فرتور و عکس نیز مانا می دهد
رخشا = تابان ، روشن ، درخشنده ، فروزنده
شاره = متحرک ، جابه جاپذیر ، جابه جا شونده
رخشاره باز می تواند همان مانا ( معنا ) را بدهد ، از جابه جای پرتو عکس و فرتور بر روی پرده ، تصویر متحرک ساخته می شود .
- رخ + شاره
از دیگر سو فیلم را نوار نازک یا ورق نازک یا برگه نازک می خوانند(فیلمِ دوربین عکاسی )
واژه سنسکریت-ایرانی پت pat که در ترکیب پت و پهن به کار میرود همتای فیلم film لاتین و به معنای ورق نازک برگه لاغر است که همخانواده با پته به معنای نوشته و پتینه (پت+اینه مانند زرینه) به معنای یک لایه رنگ نازک زینتی و پتک (پت+اک=پته کوچک) به معنای بلیط-بلیت باشد. دانستنی است که درسنسکریت واژه पत्र patra به معنای نامه برگه کارت قوطی و واژه پتینه در زبان صربستانی به معنای فیلم است. ( مجید روهنده )
شاره = همچنین به مانای پرده ، پرده رنگین نازک ، یا پارچه نازک نیز مانای میدهد و رخشاره را می توان پرده ای از تصاویر یا پرده نازک از تصاویر یا تصویر یا نواری از فرتورها مانا کرد . (فیلمِ دوربین عکاسی )
برخی ها تصویر را رخشاره مانا کرده اند .
به هر روی رخشاره برابرینه پارسی فیلم به مانای تصویر جابه جا شونده یا تصویر متحرک یا فرتور پویا مانا می شود .
رخشاره = فیلم
رخشارگاه = سینما
نخستین پژوهش و ریشه شناسی واژه رخشاره (( از سوی گروه پارسی گویان ))
درود خدا برشما، سپاسگزارم از یاری وتلاش شما برای آگاهی و کمک رسانی.!
خدانگهدارتان، درپناه خدا
سپاس از شما
به نام خدا و درود خدا برشما ،
درود برشما، ریشه واژه جعبه و برابر پارسی آن چیست؟
ریشه واژه حقه که در گذشته به چم «جعبه» بوده چیست؟ و ریشه واژه چاپ و برابر پارسی آن چیست؟
خدانگهدار باسپاس از کوشش و یاری شما.!
درود خدا بر شما
درباره واژه چاپ پیش از این پژوهشی داشته ام که بزودی به تارنما افزوده خواهد شد که پاسخ پرسش شما نیز می باشد .
در زبان پارسی برای واژه جعبه بسته به معنای آن واژگان ” کیوت ، توبک ، تیردان ، شگا ، بسته ، تبنگو ” می باشد . اگر بشود یک بررسی برای واژه جعبه نیز انجام خواهد پذیرفت . (به امید خدا )
در گذشته به توبک یا جعبه ای که در آن گوهر یا چیز بارزشی می گذاشتند حقه می گفتند پس از این در انجمن های تردستی و شعبده بازی ازاین توبک ها و جعبه ها برای کارهای تردستی و شعبده و فریب تماشاگر بهره برده می شد که حقه درآوردن و حقه بازی از این دست واژگان برای کارشعبده و تردستی بوده است .
سپاس از شما .
درود برشما، خواهم می کنم
درود بر شما گروه فرهنگی و زحمت کش.
خداوند شما را به سبب پاسداری از زبان مادری پاداشی جزیل عنایت فرماید.
متشکر از این اطلاعیه خوب شما.من به دنبال واژه ای جایگزین برای واژه بیگانه فیلم بودم که آن را یافتم
مجدد تشکر.
با پاسداری از زبان پارسی،زبان مادری،کسانی که برای پاسداشت و حفظ ان کوشش کردند را خوشحال کنیم.
بدرود
درود بر شما ، ما نیز از شما سپاسگزاریم .
با نام و یاد خدا، درود و سلام
ببخشید برابر «چای» به پارسی چه می شود؟
درود برشما ، فرهنگستان زبان پارسی برای واژه چای برابری برنگزیده ، چای را واژه چینی در بخش جنوبی و تی را که اروپاییان از آن بهره می برند را نیز چینی در بخش شمالی خوانده اند . چای گونه ای از دمنوش های گیاهی است . در زبان روزمره هر گونه نوشیدنی از این دست را دمنوش می نامند . با این همه با برخی از استادان گفتمانی خواهم نمود و پاسخ درخور شما را خواهم داد ببخشید که دیر پاسخ گفتم .با سپاس
به نام خدا، بادرود و سلام، خواهم، می کنم بزرگوارید.!