فرودو بگینز (به انگلیسی: Frodo Baggins) هابیتی در دوران سوم، و مشهورترین شخص از مردم خویش بود زیرا نقش مهمی را در ماجرای حلقه ایفا کرد. در طی اقدام حماسیاش، اوحلقه یگانه را به کوه هلاکت برد و در آنجا آن را نابود کرد، و با این کار شهرت و آوازهای بدست آورد که نصیب هیچ هابیت دیگری در سرزمین میانه نشده بود. یکی دیگر از اتفاقات ویژه در زندگی او، این بود که به عنوان یکی از حاملان حلقه، جزء سه هابیتی بود که سرزمین میانه را به مقصد آمان ترک گفتند و آنجا در آرامش مردند.
الیجا وود
سام وایز گمجی
اورلاندوم بلوم در نخش لگولاس
- الیجا وود
- سام وایز گمجی
- اورلاندوم بلوم در نخش لگولاس
فرودو بگینز زرفین بر
فرودو فرزند دروگو بگینز و پریمولا برندیباک، در ۲۲ سپتامبر سال ۲۹۶۸ دوران سوم به دنیا آمد. او بیشتر دوران کودکیاش را در برندی هال باکلند، محل زندگی خانواده مادریاش گذراند. او از آن سرزمین خاطرات بدی به همراه داشت، مخصوصاً از ماگوت مزرعهدار، کسی که فرودو در کودکی قارچهایش را دزدیده بود. در سال ۲۹۸۰ زمانی که فرودو تنها دوازده سال سن داشت، پدر و مادرش در رودخانه برندیواین غرق شدند. برندیباکها او را که تک فرزند بود به برندیهال بردند تا زمانی که پسر عموی پدرش، بیلبو سرپرستی وی را بر عهده گرفت و او را وارث خود اعلام کرد.[۱] او و فرودو در تاریخ تولد (۲۲ سپتامبر) مشترک هستند. فرودو گمان میکرد که بیلبو عموی اوست (فرودو اولین برادر زادهٔ بیلبو بود و دومین برادر زادهاش به یکباره ناپدید شده بود) بیلبو چند سالی را با او در بگاند (خانهٔ بیلبو) زندگی کرد. در طول دوازده سال، بیلبو زبان الفی را به او یاد داد و آن دو معمولاً با یکدیگر به این زبان صحبت میکردند.

در رخشاره فرودو بگینز جاهای گوناگون ی رفت :
- مهمانخانه تاتو رهوار
- موریا
- سرزمین پریان شاه الروند
- سرزمین پریان بانو گلادریل
- …
فرودو بگینز با ناخن های دور سیاه
فرودو بگینز با ناخن های دور سیاه
یاران حلقه با سفر همیشگی بیلبو از شایر در جشن تولد ۱۱۱ سالگی اش آغاز میشود. از او خانه و حلقه جادوییاش به فرودو به ارث میرسد. (دربارهٔ این حلقه در کتاب هابیت صحبت شدهاست). در این زمان گندالف در مورد اصالت حلقه اطمینان نداشت، و به همین خاطر به فرودو در مورد استفاده از حلقه هشدار داد و به او پیشنهاد کرد تا آن را مخفی نگه دارد. فرودو نیز آن را به مدت ۱۷ سال نگه داشت تا اینکه در سال ۳۰۱۸[۱] گندالف متوجه شد که این حلقه، حلقهٔ فرمانروای تاریکیها، سائورون است که برای بازیابی نیرو و بنا نهادن حکومت واقعی و بی پایان تاریکی بر سرزمین میانی به آن نیاز دارد.
فرودو دریافت که ماندن او و حلقه در شایر برای مدت طولانی خطر ساز خواهد بود، از این رو بر آن شد که شایر را ترک کند و همراه حلقه به ریوندل، اقامتگاه الروند، یکی از فرماندهان قدرتمند الفها، برود. او خانهٔ محبوبش، بگاند را فروخت و شایر را ترک کرد و به همراه حلقه و سه هابیت دیگر یعنی باغبانش، سموایز گمگی، و دو پسر دایی اش، مری برندیباک و پرگرین توک به ریوندل رفت. آنها در این سفر توانستند از دست فرماندهان نیرومند سائورون، ۹ نزگول، که تحت عنوان سواران سیاه وارد شایر شده بودند، فرار کنند. سواران سیاه فرودو را دنبال میکردند به گونهای که نزدیک بود او را دستگیر کنند اما ناکام ماندند. در مسافرخانه پرنسینگ پونی در دهکدهٔ بری، فرودو با آراگورن، یکی از شمشیرزنان شمال و کسی که بعدها راهنمای هابیتها در راه ریوندل شد، ملاقات کرد. این رویداد، توجه مأموران سائورون را جلب کرد؛ و به همین خاطر در شب به اتاق هابیتها حمله کردند. هابیتها به سرعت و تحت نظر آراگورن از میان باتلاقهای میجواتر فرار کردند و دوباره از سواران سایه گریختند. وقتی آنها در آمون سول بودند، پادشاه جادوپیشهٔ آنگمار، فرمانروای نزگول با تیغهٔ مورگول توانست فرودو را زخمیکند. بخشی از شمشیر در شانهٔ او نزدیک به قلبش فرو رفت و متوجه شدند که او به به زودی به روحی در کنترل ویچکینگ تبدیل خواهد شد. هنگامی که به ریوندل رسیدند تقریباً زخم بر فرودو چیره شده بود. اما توسط الروند بهبود یافت.
گفته میشود که زخم فرودو هیچگاه به صورت کامل بهبود نیافت، چرا که این زخمی غیرمادی و روحی بود. در ریوندل، شورای الروند بر آن شدند تا حلقه را در کوه هلاکت در موردور، که در قلمرو سائورون است، بیندازند و آن را نابود کنند. فرودو دریافت که سرنوشت، او را برای این کار برگزیدهاست و باید حامل حلقه تا موردور باشد. او که با هشت نفر دیگر، یک گروه نه نفرهٔ یاران حلقه تشکیل داده بودند، از ریوندل خارج شدند. فرودو با یک خنجر، شمشیر الفی بیلبو و پوشیدن زره زنجیری دورفها که از جنس میتریل در زیر لباسهایش آماده و مسلح شد. فرودو و یارانش مسیرشان را از معادن موریا با رهبری گندالف ادامه داد. گندالف در آنجا، درحالی که با یک بالروگ در ستیز بود به درون گودال عمیقی سقوط کرد. فرودو که به خاطر ازدست دادن گندالف رنجیده شده بود، به همراه بقیهٔ گروه سفرشان را از مسیر لوتلورین ادامه دادند، جایی که گالادریل، بانوی جنگل، یک باشلق الفی و یک قطعهٔ شیشهای که نور ایرندیل را درون خود داشت برای کمک به فرودو در ادامهٔ سفر و ماموریتش هدیه داد.
گروه هنگامی که به آمونهن (به انگلیسی: Amon Hen) رسید از هم پاشیده شد. بورومیر شیفتهٔ نیروی حلقه شد، و تلاش کرد تا آن را به زور از فرودو بگیرد؛ ولی فرودو با دست کردن حلقه و ناپدید شدن از چشمان بورومیر، از دست او فرار کرد.
چندی بعد بورومیر در حالی که داشت از مری و پیپین در برابر یورش اورکها دفاع میکرد، کشته شد. یادبود قهرمانانهای توسط یاران باقیمانده برای او گرفته شد. سپس فرودو تصمیم گرفت به تنهایی سفرش را ادامه دهد. اما سم، ارباب خود را دنبال کرد و در سفر به موردور، بار دیگر به او پیوست.
“آرون هنگامی که فرودو زخمی از نزگول ها دریافت کرد”
فرودو صدایم رو بشنو وبه روشنایی برگردد




